چرا درجا می‌زنیم؟! 7 دلیل رایج که باعث می‌شود در کارمان پیشرفت نکنیم

sq-divider
تاریخ انتشار
22 دی 1403
sq-divider
Clock icon 7 دقیقه

پیشرفت در کار یکی از مهم‌ترین اهداف حرفه‌ای هر فرد است، اما گاهی تلاش‌های ما برای یادگیری و بهبود متوقف می‌شود. دلایل مختلفی می‌توانند این توقف را ایجاد کنند، از نبود بازخورد مؤثر گرفته تا انجام ندادن تمرین کافی. در این مطلب، به بررسی هفت دلیل رایج که باعث می‌شوند در مسیر رشد حرفه‌ای خود دچار رکود شویم، می‌پردازیم و راهکارهایی برای عبور از این موانع ارائه می‌کنیم.

1. تکنیک درست را نمی‌دانید

تقریباً تمام آنچه می‌دانیم از دیگران به دست آمده است. علم، هنر، تجارت و فرهنگ همگی تلاش‌های تجمعی هستند که بر اساس روش‌ها و بینش‌های ارزشمند گذشته بنا شده‌اند. بنابراین، یکی از اساسی‌ترین چالش‌های ما در پیشرفت، ندانستن (یا دسترسی نداشتن به) بهترین روش‌ها برای حل یک مسئله است.

به حل مکعب روبیک فکر کنید. ترکیب‌های ممکن برای مکعب ۳×۳ بسیار زیاد است—بیش از ۴۳ کوینتیلیون حالت ممکن. اگر فرض کنیم هر حرکت یک ثانیه طول بکشد، امتحان کردن تمام این حالت‌ها بیشتر از عمر جهان زمان می‌برد. اما با استفاده از تکنیک درست، هر ترکیبی می‌تواند در کمتر از بیست حرکت حل شود.

بنابراین، نقطه شروع هر تلاش برای پیشرفت این است که ببینیم افرادی که در آن مهارت موفق هستند، چگونه عمل می‌کنند.

2. دانش زمینه‌ای کافی ندارید

وقتی می‌خواهیم مهارت جدیدی را یاد بگیریم، موفقیت ما فقط به هوش و استعداد بستگی ندارد. عامل بسیار مهم‌تر، دانش پایه‌ای است که از قبل داریم.

بیایید با یک مثال ساده شروع کنیم: یک کلاس به زبان ژاپنی را در نظر بگیرید. برای یک فرد انگلیسی‌زبان، حتی اگر بسیار باهوش باشد، این کلاس می‌تواند بسیار دشوار باشد. اما همان کلاس برای یک کودک ژاپنی‌زبان می‌تواند کاملاً قابل فهم باشد. چرا؟ چون کودک دانش پایه‌ای زبان را دارد.

این اصل در همه زمینه‌های یادگیری صادق است:

  • وقتی متنی را می‌خوانید، داشتن اطلاعات قبلی درباره موضوع، مهم‌تر از مهارت خواندن شماست
  • اغلب وقتی در یادگیری مشکل داریم، مشکل اصلی نداشتن دانش پایه است، نه کمبود استعداد

راه حل چیست؟ قبل از شروع هر موضوع جدید، مطمئن شوید که پایه‌های اصلی آن را خوب می‌دانید. اگر در درسی مشکل دارید، به جای ناامیدی، برگردید و پیش‌نیازهای آن را مرور کنید.

به یاد داشته باشید: ساختن یک ساختمان بلند، بدون پی محکم غیرممکن است. در یادگیری هم همین اصل صادق است.

3. زمان کافی برای تمرین اختصاص نمی‌دهید

تمرین باعث می‌شود مهارت‌ها سریع‌تر، خودکارتر، روان‌تر و دقیق‌تر شوند. در حوزه‌های فکری، تمرین مداوم می‌تواند میزان بار ذهنی موردنیاز برای انجام یک مهارت را کاهش دهد؛ به این معنا که می‌توانید کارهای پیچیده‌تری را نسبت به زمانی که شروع کرده بودید، انجام دهید.

قانون قدرت تمرین (Power law of practice) نشان می‌دهد که بهبود عملکرد از طریق تمرین مکرر، یک منحنی را دنبال می‌کند که در ابتدا سریع است اما به‌تدریج با گذشت زمان مسطح‌تر می‌شود. با این حال، تعداد تکرارهایی که برای دستیابی به مهارت کامل نیاز است، ممکن است مدت زیادی طول بکشد—در یک آزمایش، مشخص شد که حتی کارگران سیگارپیچ پس از ده‌ها هزار بار تکرار، همچنان عملکرد خود را بهبود می‌بخشند.

هیچ روش یا میانبری نمی‌تواند جای کمبود تمرین را پر کند.

4. مهارت اشتباهی را تمرین می‌کنید

یک اشتباه رایج در یادگیری این است که فکر می‌کنیم “هر نوع تمرینی” باعث پیشرفت می‌شود. اما واقعیت این است که تمرین باید هدفمند و دقیقاً متناسب با هدف ما باشد.

مفهوم “انتقال مهارت” چیست؟ این مفهوم نشان می‌دهد که تمرین یک مهارت، چقدر روی مهارت‌های دیگر تأثیر می‌گذارد. برای مثال:

  • تمرین شطرنج لزوماً باعث بهبود چشمگیر در ریاضیات نمی‌شود
  • تمرین پیانو مستقیماً به مهارت تایپ کردن منتقل نمی‌شود
  • خواندن کتاب‌های زیاد به تنهایی باعث بهتر شدن نویسندگی نمی‌شود

چطور درست تمرین کنیم؟ ۱. اول هدف دقیق خود را مشخص کنید ۲. این هدف کلی را به بخش‌های کوچک‌تر و مشخص تقسیم کنید ۳. برای هر بخش، تمرین‌های مستقیم و مرتبط طراحی کنید

برای مثال، اگر می‌خواهید در سخنرانی بهتر شوید:

به جای خواندن کتاب‌های زیاد درباره سخنرانی، به جای تماشای ساعت‌ها ویدیوی سخنرانی، مستقیماً سخنرانی کنید و بازخورد بگیرید. بنابراین وقت و انرژی خود را روی تمرین‌هایی بگذارید که مستقیماً به هدف شما مربوط می‌شوند.

5. نمی‌توانید از اشتباهات خود یاد بگیرید

بدون بازخورد مناسب، پیشرفت تقریباً غیرممکن است. ادوارد ثرندایک، روانشناس برجسته، این موضوع را در یک آزمایش اولیه کشف کرد. شرکت‌کنندگان تلاش می‌کردند خطوطی با طول مشخص را در حالی که چشم‌بند داشتند، رسم کنند. به دلیل ناتوانی در دیدن طول خطوطی که می‌کشیدند، حتی پس از هزاران تلاش نیز هیچ پیشرفتی نداشتند.

درحالی‌که ممکن است رسم خطوط با چشم‌های بسته بی‌معنی به نظر برسد، بسیاری از ما هنگام تلاش برای بهبود در بخش‌های مختلف زندگی خود، کار مشابهی انجام می‌دهیم. برای مثال، افراد را استخدام می‌کنیم، اما هرگز پیگیری نمی‌کنیم که افرادی که رد شده‌اند چقدر موفق بوده‌اند. زمان پروژه‌ها را تخمین می‌زنیم، اما هیچ‌گاه بررسی نمی‌کنیم که آیا پروژه‌های قبلی به‌موقع و با بودجه مشخص انجام شده‌اند یا خیر. تحقیقات علمی گسترده‌ای وجود دارد که عملکرد متوسط کارشناسان در تصمیم‌گیری‌هایی با نشانه‌های ضعیف و بازخورد ناکافی را مستند کرده است.

تجربه زیاد، اگر با بازخورد شفاف و اصلاح‌کننده همراه نباشد، می‌تواند منجر به اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد شود، نه تخصص واقعی.

6. محیط شما بیش از حد چالش‌برانگیز است، یا به اندازه کافی چالش ندارد

چالش‌های بسیار دشوار به تنهایی یادگیری را به حداکثر نمی‌رسانند. همانند حل مکعب روبیک، اگر با مشکلی روبه‌رو شوید بدون آنکه روش‌های درست را بدانید، ممکن است سال‌ها وقت خود را تلف کنید و هرگز به راه‌حل نرسید. روبه‌رو شدن با چالشی پیچیده می‌تواند یادگیری اصول پایه را دشوارتر کند.

بهتر است پیشرفت را بر پایه‌ای قوی بنا کنیم. اما حتی با داشتن بهترین پایه در دانش و مهارت‌های مرتبط، برای ادامه پیشرفت نیاز به چالش‌های بیشتری داریم. این به دو دلیل است:

اول، اگر تنها روی وظایف ساده تمرکز کنیم، ممکن است هرگز به سطوح بالاتری که واقعاً به آن‌ها علاقه داریم نرسیم. اگر هنگام یادگیری یک زبان فقط به فلش‌کارت‌ها بسنده کنیم، ممکن است هرگز به سطح مکالمه نرسیم. اگر تنها مقاله بنویسیم، ممکن است هرگز توانایی نوشتن یک کتاب را پیدا نکنیم. بسیاری از مهارت‌ها یک طیف از پیچیدگی را دربرمی‌گیرند و اگر هدف انجام کاری تأثیرگذار است، باید در این مسیر پیشرفت کنیم.

دوم، ما معمولاً عملکرد خود را فقط زمانی تنظیم می‌کنیم که از محیط بازخوردی دریافت کنیم که نشان دهد چیزی کافی نیست. اگر در همان سطح دشواری باقی بمانیم، ممکن است راه‌حلی پیدا کنیم که «کار می‌کند» اما ایده‌آل نیست. تمرین مکرر عملکرد ما را روان‌تر و خودکارتر می‌کند، اما ممکن است هرگز انگیزه‌ای برای ارتقا سطح خود پیدا نکنیم.

7. مدل ذهنی درستی از نحوه یادگیری ندارید

مانند هر چیز دیگری در زندگی، توانایی شما در حل مشکلات به داشتن یک مدل ذهنی مناسب برای توضیح نحوه کارکرد آن بستگی دارد. اگر ندانید چه چیزی واقعاً پشت پیشرفت قرار دارد، نمی‌توانید ماشین، کامپیوتر یا حتی مسیر شغلی خود را اصلاح کنید.

تحقیقات در زمینه یادگیری بسیار گسترده و پیچیده است، اما مدل‌های ذهنی پایه‌ای که نشان می‌دهند یادگیری چگونه کار می‌کند، تقریباً برای همه قابل درک هستند. داشتن درک صحیح از حوزه‌ای که در حال یادگیری آن هستید یا هدفی که می‌خواهید به آن برسید، تفاوت بزرگی ایجاد می‌کند؛ زیرا به شما کمک می‌کند اشتباهات را پیش از آنکه به‌طور کامل گیر کنید، تشخیص دهید.

هدف ما در این مجله نیز ارتقای مهارت‌های یادگیری شماست. در پست‌های بعدی به موضوع یادگیری باز خواهیم گشت و روی این مهارت، یعنی یادگیری اصول یادگیری! بسیار بحث خواهیم کرد.

دیدگاهتان را بنویسید